صحبت كردن زن و مرد نامحرم با يكديگر از ديدگاه قرآن كريم چگونه است؟

پاسخ : اصل صحبت كردن از نظر شرعى مانعى ندارد و زن و مرد مى توانند در حدّ معمول با يكديگر سخن بگويند همانطور كه قرآن كريم در بعضى از آيات به اينگونه موارد اشاره كرده است. در جريان حضرت موسى عليه السلام و دختران حضرت شعيب مى فرمايد: «قال ما خطبكما قالتا لانسقى حتى يصدر الرعاء و ابونا شيخ كبير» ؛ [1] موسى به آن دختران گفت: كار شما چيست؟ (و چرا گوسفندان خود را آب نمى دهيد؟) گفتند ما آنها را آب نمى دهيم تا چوپان ها همگى خارج شوند و پدر ما پيرمرد كهنسالى است. (و قادر به اين كار نيست).
در ادامه آيه، سخن گفتن دختران حضرت شعيب با موساى پيامبر را بيان مى نمايد: «قالت انّ ابى يدعوك ليجزيك اجر ما سقيت لنا» ؛ [2] يكى از دختران به موسى گفت: پدرم از تو دعوت مى كند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را كه براى ما انجام دادى به تو بپردازد. اين آيات به خوبى بيانگر صحبت كردن پيامبر خدا حضرت موسى با دختران شعيب عليه السلام است در حالى كه آنان نسبت به يكديگر نامحرم بودند.
در يكى ديگر از آيات الهى، خداوند به مسلمانان دستور مى دهد كه: «و اذا سألتموهنّ متاعاً فاسئلوهنّ من وراء حجاب ذلكم اطهر لقلوبكم و قلوبهنّ» ؛ [3] و هنگامى كه چيزى از وسايل زندگى را به عنوان عاريت و امانت از آنان (همسران پيامبر) مى خواهيد از پشت پرده بخواهيد. اين كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است.
پرواضح است كه وقتى از شخصى چيزى خواسته شود صحبت هاى معمولى هم در بين هست و ممكن است بين دو طرف گفتوگويى انجام گيرد و قرآن به مسلمانان دستور داده كه اينگونه ارتباط، غير مستقيم و از پشت پرده با همسران پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله باشد.
در آيه ديگرى خطاب به همسران آن حضرت مى فرمايد: «و قلن قولاً معروفاً» ؛ [4] شما اى همسران پيامبر، سخن شايسته بگوييد.
اين آيات و آيات ديگر همه بيانگر اين است كه اصل سخن گفتن زن و مرد نامحرم با يكديگر اشكالى ندارد؛ آنچه كه نبايد در اين بين انجام شود آن است كه:
سخن گفتن به گونه اى نباشد كه زمينه فساد و شهوت فراهم شود و سبب غفلت از ياد خدا و مبتلا شدن به گناه گردد.
اسلام با حضور زنان در جامعه و ارتباطات سالم آنان هيچ مشكلى نمى بيند بلكه نهايت دقت در حفظ رابطه سالم بايد انجام گيرد تا باعث تزلزل خانواده و شهوترانى در جامعه نگردد.
خداوند متعال خطاب به همسران پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله مى فرمايد: «يا نساء النبى لستنّ كاحد من النساء ان اتقيتن فلا تخضعن بالقول فيطمع الذى فى قلبه مرض و قلن قولا معروفاً ؛ اى همسران پيامبر! شما همچون يكى از زنان معمولى نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد، پس به گونه اى هوس انگيز سخن نگوييد كه بيمار دلال در شما طمع كنند و سخن شايسته بگوييد.
مفسران در تفسير اين آيه شريفه بيان كرده اند كه خداوند زنان را از خضوع در قول يعنى رقيق كردن و نرم كردن صدا به گونه اى حرف زدن كه مريض دلان به سوى آنان رغبت نمايند بازداشته و به همين دليل همسران پيامبر را از اين كار نهى كرده است. [5]
قرطبى در تفسير آيه مى نويسد: «فى القلب علامة بما يظهر عليه من اللين كما كانت الحال عليه فى نساء العرب من مكالمة الرجال بترخيم الصوت و لينه مثل كلام المريبات و الموسات فنهاهنّ عن مثل هذا».[6]
گرچه خطاب ظاهرى آيه شريفه به همسران پيامبر اكرم است اما مختص به آنان نيست و بيانگر نحوه ارتباط و سخن گفتن زن و مرد نامحرم با يكديگر است و به تعبير مفسر بزرگ اهلسنّت ابن كثير:
«هذه آداب امراللَّه تعالى بها نساء النبىصلى الله عليه وآله و نساء الامة تبع لهن فى ذلك» ؛ [7] اين آدابى است كه خداوند به همسران پيامبر اكرم دستور داده است و زنان امت پيامبر در اين دستور، تابع همسران پيامبرند.
خلاصه اينكه: اسلام گرچه با حضور زنان در جامعه مخالف نيست و آنان را از روابط سالم در جامعه اسلامى و حضورشان در اجتماع نهى نكرده است اما بسيار تأكيد فرموده است كه اين روابط، سالم بماند و به هوس ها و شهوت ها آلوده نگردد. و در نحوه سخن گفتن به گونه اى سخن گفته نشود كه بيماردلان سوء استفاده كنند.”
پاورقي
“[1] سوره قصص، آيه 23.
[2] همان، آيه 25.
[3] سوره احزاب، آيه 53.
[4] همان، آيه 32.
[5] التبيان فى تفسير القرآن، شيخ طوسى، ج 8، ص 338، ناشر مكتب الاعلام الاسلامى؛ مجمع البيان، ج 8، ص 155، طبرسى، موسسه اعلمى بيروت.
[6] الجامع الاحكام القرآن، قرطبى ج 14، ص 177 ،20 جلدى، داراحياءالتراث العربى.
[7] تفسير القرآن العظيم، ابن كثير، ج 3، ص 490، چاپ دارالمعرفة بيروت، 4 جلدى.”
دیدگاهتان را بنویسید